شعر طنز شیمی دوازدهم فصل دوم
شعر طنز و جالب شیمی از فصل دوم کتاب شیمی دوازدهم دبیرستان با عنوان مولکول ها در خدمت تندرستی در ادامه از جم شیمی مشاهده و مطالعه نمایید. این شعر توسط یکی از دبیران شیمی سروده شده است.
آسایش و رفاهست در سایه سارِ شیمی
بُگشا کتاب خود را،تا شرح آن ببینی
شیمی و برق اینجا،با هم یکی بگردند
فنّاوریّ و صنعت، با زندگی چه کردند!
باتری به زندگی ها،صدکاره گشته بی شک
بینی به قلب و دوربین، رایانه ها و سَمعک
داد وسِتَد بگردد در واکنش اگر ای(-e)
اُکسایش است و کاهِش، بر خاطرت سپاری
کاهش، گرفتن e،اُکسایش است، دادن
کاهنده، دادن e، اُکسنده را ستادن
گر”نیمه پیلها” را، با یکدگر، ببندید
پیلی بدست آرید،شادی کنید بخندید
آنُد الکترودیست، کو e نموده تولید
کاتُد بگیرد آنرا، بی هیچ شک و تردید
” سلّول گالوانی ” تولیدِ برق دارد
ای ام اِفَش (emf) به چرخش، ابزارها بیآرد
کاهش به جرمِ آند،در تیغه ها عیانست
افزایشش به کاتد،البته بی گمانست
کاهنده گر ضعیف و بسیار تنبلست آن
اکسنده اش قویتر،بالای جدولست آن
اس اچ ای(SHE)است مبنا بر سایر عناصر
پی تی(pt) و گازِ H2 با HCl شده پُر
ای صفر(E0) کاتدی را، از آندی نما کم
مثبت اگر که گردید، پس خودبخود بُوَد هم
باتریِ لیتیومی،گر کوچک و ظریف است
کارایی اش زیاد و بر سایرین حریف است
سلولِ سوختی را، گالوانی اش بخوانید
با بازدهی بالا، معجزه اش بدانید
در شیوه ی قدیمی، اتلاف آن زیاد است
زیرا اساسِ کارَش بر سوختن، نهادست
اعدادِ اکسایش را، تعیین اگر نمایید
یک عده اش مهمّست،پس خاطرش سپارید
هر عنصری که باشد آزاد حالت آن
صفرست پس نباشی دنبال شهرت آن
یونهای تک اتمی بارَش بُوَد همیشه
ترکیبِ خنثی باشد،جمعش عدد نمیشه
بحثِ الکترولیز، بحث مهمِ فصل است
انجام واکنشها،با صرف برق اصل است
تولید گاز H2( اچ دو) از آب، شد مثالی
ام جی(Mg)شود تهیه با این روش چه عالی!
شکلِ مذاب ومحلول باشد الکترولیز
سلولِ دانز، گشته، دیگر مثال آن نیز
چون خوردگیِّ آهن، آرَد خسارتی چند
باید محافظت کرد با هر روش و تَرفَند
با ضدّ زنگ و رنگ و یا کاتدی حفاظت
یا روکشی که مانع، میگردد از رطوبت
روکش زِجنس روی است در آهنِ سفیدش
اس ان(Sn)اگرکشیدند؛گردد حَلب،حَدیدش
با نقره و کروم هم، کردی چو آبکاری
زیبایی اش ببینی،هم خوردگی نداری
پایان فصل دوم، بحثش فرآیند هال
شیمی و جلوه هایش در فصل3بی مثال
در انتظار فصلی دیگر همه بمانیم
با جلوه های شیمی،دانا و پُرتوانیم
ستادن :مخفف ستاندن= گرفتن
حدید = آهن
شاعر: اسماعیل پیغمبری کلات